30 و چند سالگلی مثل 34 سالگی

من از اینکه سی ساله هستم کیف میکنم. سی سال زندگیم را مثل مشروب خوشمزه مینوشم. سی سالگی سن زیبایی است. سی ویکسال، سی و دو سال، سی و سه ،چهار، پنج... همه زیبا هستند. برای اینکه آدم احساس آزادی میکند. احساس میکند یاغی شده است. برای اینکه اضطراب انتظار تمام شده. غم سراشیبی هم هنوز شروع نشده. احساس روشنی میکنیم. عاقبت در سی سالگی حس میکنیم که مغزمان کار میکند. اگر در آن سن، مذهبی هستیم، دیگر مذهبی هستیم. اگر اعتقاد نداریم، نداریم. اگر شک و تردید داریم، بدون خجالت شک و تردید داریم. از تمسخر جوانها واهمه نداریم، چون ما هم جوان هستیم. از سرزنش بزرگها وحشت نداریم، چون ما هم آدم بزرگ هستیم. از گناه نمیترسیم چون درک کرده ایم که گناه فقط یک نقطه نظر است. از اطاعت نکردن وحشت نداریم، برای اینکه فهمیده ایم اطاعت کردن کار احمقانه ای است. از تنبیه نمیترسیم، چون به این نتیجه رسیده ایم که دوست داشتن عیب نیست. وقتی قرار است عاشق شویم میشویم، وقتی از هم جدا میشویم، آنرا با منطق قبول میکنیم.



 

 فردا تولدمه و این پست تگمیل خواهد شد فعلا نوشته بالا رو از اوریانا فالاچی داشت باشید. این پایین هم انگلیسیش هست.

این اصطلاحه یارو شاش داره هست الان دقیقا مصداقش منم ...خب یکی نیست بگه خرس کنده صب کن فردا تولدت بشه پست بزار چرا اینقد ملت و گمراه میکنی تازه اونایی رو هم که میخوان سوپرایزت کنن کنف میکنی .....الا

انی وی آهنگ تولد امسال از سامی بیگی جونه ...اهنگه فدات شم پاشین باهاش یه دور قر بدین .

تولد بازی تمام شددیگه 

عکس نوشت: اون دره هست پایینش یه کادو هست ...کار صابخونمه پارسالم همین کارو کرد ...وقتی برگشتم خونه دیدم یه سبد گل پست در منتظرمه...اینقده این زن گله.....اون کیکا هم میبینید که گفتم به کیک پزی شدیدا علاقهمند شدم...خودم و هلاک کردم روز تولدم فقط کیک پختم....

امروز این جمله رو تو اف بی خوندم 

مشکل اینجاست که زنها یادشون نمى ره، مردا یادشون نمى مونه. بلد هم نیستیم به هم یاد بدیم!

بعد من تغییرش دادم که زنها یادشون میره که مردا یادشون نمیمونه ....بعله و برای تست فرضیه به عزیز جانمان گفتیم یادته پارسال روز تولدم که از هم دور بودیم چه پیغام تولد رمانتیگی برام فرستادی....گفت نه چی کفتم و شوخی های معمول خودش....

بهش گفتم بعله پارسال که سفر بودی و از هم دور بودیم ایمیل زدی که ارزوی یک آینده خوب رو برام داری و اینکه بهم گفتی من قلبمو بهت دادم 

بعد عزیز جان گفتن خب... گفتم بعد گفتی دستاتم بهم دادی ...بعد ازش میپرسم خب یادت نمیاد دیگه گفتی چی بهم میدی....با ترس جواب فرمودند حرفی که در مورد حساب بانکیم نزدم....بهش میگم نه هنوز ...گفتی هروقت تو امادگیش رو داشتی یک جفت حلقه هم بهت میدم چطور چیز به این مهمی رو فراموش کردی... برگشته میگه حلقه واسه چی!!!

یعنی شانس اورده تو مود خوب بودماگر نه الان هلاک بود....فرضیم ثابت شد !!

مرسی از تبریکاتون


 


“I enjoy being 30, I drink my 30s like a liqueur, I don’t shrivel up in premature old age, cyclostyled on carbon paper.  Listen, Cernam, White, Bean, Armstrong, Gordon, Chaffee: being 30 is great, and so is being 31, 32, 33, 34, 35!  It’s a great age because it’s free, rebellious, illegal, because the stress of waiting for it is over, the melancholy of decline hasn’t started, because we’re finally lucid at 30!

 

If we’re devout, we’re staunchly devout.  If we’re atheists, we’re staunchly atheist.  If we’re dubious, we’re not ashamed of it.  And we’re not afraid of pranks by the kids because we’re still kids, too, we’re not afraid of being scolded by the adults because we’re adults, too.  We’re not afraid of sin because we’ve understood that sin is a point of view, we’re not afraid of disobedience because we’ve discovered that disobedience is noble.  We’re not afraid of being punished because we’ve decided there’s nothing wrong in loving if we meet, of letting ourselves go if we get lost: we don’t have to reckon with the teacher any more and we don’t need to reckon with the priest and his holy oil. We reckon with ourselves, and that’s it, with our grown-up’s suffering.

 

We’re a field of ripe wheat at 30, no longer green and not yet dried up: the sap is coursing through us at the right pressure, full of life.  Our every joy is alive, our every suffering is alive, we laugh and cry like we’ll never be able to again, we think and we understand like we’ll never be able to again.  We’ve reached the peak of the mountain and everything is clear up there on the peak: the road we climbed and the one we’ll go down by.  A little out of breath but still fresh, we won’t sit down half-way any more to look back and look forward and wonder about our future: so why isn’t it like that for you?  Why do you seem like my fathers, crushed by fears, by boredom, by baldness? What have they done to you, what have you done to yourselves?  What price did you have to pay for the moon?   The moon is expensive, I know.  It’s expensive for all of us, but no cost is worth that field of wheat, no price is worth that mountaintop.  If it were, there’d be no point in going to the moon, we might as well stay here.

 

So wake up, quit being so rational, obedient, wrinkled!  Quit losing your hair, quit feeling so down in your equality! Tear up the carbon paper. Laugh, cry, make mistakes.  Hit out at the Bureaucrat watching his stop-watch.  I say it in all humility, with love, because I respect you, because I see you as better than me and I wish you were much better than me. Much better, not just a little better.  Or is it too late?  Or has the System already crushed you, swallowed you up?  Yes, that’s how it has to be

 

نظرات 10 + ارسال نظر
x شنبه 28 آذر 1394 ساعت 16:29

یاغی شدن!! زیباست .اما توی دنیایی که هر نوع سرکشی فکری منجر به انزوا میشه ...شاید بهتر باشه بعضی وقتا آدم کمتر از سنش بفهمه! من هم همسن شمام و کاملا اتفاقی این مطلبو دیدم چون وقت کافی برای رسیدگی افکار خودم رو ندارم چه برسه به دیگران! چه زود دیر شد!بخش جالبترش اینه که بجای تکاپوی بیشتر خودمون رو در دست زندگی معلق فکریو جسمی میکنیم.اینکه خودتون رو یاغی میدونید شاید ناشی از شناخت خودتونه شایدم بالعکس!! بعضی وقتا ما انسانها در راه شناخت خود خودمونو تغییر میدیم!
درباره ی ماسونها مطالعه کنید!! تا واقف به امر بشید.اگر خدایی هست امیدوارم حفظتون کنه.

سلام بعله یاغی شدن زیباست...مرسی از کامنت سرچ میکنم د رموردش شما هم د رپناه خدا باشید

آرزو دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 21:31

تولدت مبارک باشه

مرسی ارزوی عزیز

شیرین دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 14:23 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام پگاه جان
تولدت خیلی مبارک باشه!
از این سالهای خوب زندگی حسابی استفاده کن و لذت ببر

سلام مرسی شیرین عزیز

دخترمریخی یکشنبه 15 آذر 1394 ساعت 22:55

سلام پگاهی
دیروز متاسفانه به نت دسترسی نداشتم
اما الان دوباره تولدت رو تبریک میگم :قلب::::

سلام عزیزم مرسی گلم

لیلا یکشنبه 15 آذر 1394 ساعت 13:19

سلام تولدت مبارک
من همیشه با تمام سلولای تنم مطالبتو میخونم و لذت میبرم

امیدوارم سلامت و شاد و موفق باشی

سلام مرسی لیلا خوشجالم که میخونی تو هم شاد باشی همیشههو سلامت

ziz شنبه 14 آذر 1394 ساعت 22:27 http://itsjustmylife.persianblog.ir/

پگاه فکر کنم الان تازه چند ساعتت شده :)

سلام ها ها ها اره سی و چهار سالو چند ساعت

صدرا شنبه 14 آذر 1394 ساعت 08:08

زادروزت خجسته و روشن

مرسی مرسی

دخترمریخی جمعه 13 آذر 1394 ساعت 17:43

سلام عزیزم
تولدت رو صمیمانه تبریک میگم سالهای پیش روی خوبی داشته باشی

سلام مرسی عزیزم تولد ولی فرداهه ها

ziz جمعه 13 آذر 1394 ساعت 16:37 http://itsjustmylife.persianblog.ir/

تولدت مبارک عزیزم





۳۰ سالگی هم سن خیلی خیلی قشنگیه :)

سلام بعله اینجوری که خانم اوریانا تعریفش مرده فوق العادس...مرسی مرسی

لیلا جمعه 13 آذر 1394 ساعت 12:39

تولدتون مبارک

سلام فردا فردا تولد بازیه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.