گریل مادرانه دخترانه به همراه دوستان

 
. با مادر جانمان و دوستانمان رفتیم پارک و ما اصرار زیادی داشتیم تا اولین گریل مشترک مادر و دختریمان را داشته باشیم...و داشتیم و خوب بود و خوش گذشت..
. این دور همیها را دوست دارم البته نه اینکه حرف و حدیثی درش نباشد که همیشه همه جا آدم نخاله پیدا میشود...ولی انگار زنهای این گروه به یک نتیجه درونی رسیده اند که که باید بعضی وقتها خودشان سور و سات یا صور و صات ..شما هر مدل ث یا س یا ص می خواهید انتخاب کنید...خلاصه که به این نتیجه رسیده اند که هر از گاهی خودشان باید بساط سور و سات و لهو و لعبشان را فراهم کرده .... یک عدد کون لقه مردمون هم زمزمه کرده و ساعاتییییییییییی را با هم بگزرانند ...و هرچه میخواهند بکنند... من این جمعها را دوست دارم این انرژی زنانه را ...هرکس غذای خودش را می آورد و چه سفره رنگی رنگی هم میشود همه در حد مرگ میخوریم ..بشود می نوشیم گاهی بعضیها خر مست میکنند و رقصهای سالسا  و لامبادا و چه چه میکنند و ما از خنده میپکیم و اگر نشود هم دور هم مینشینیم و چرت میگوییم و میشنویم و قاه قاه میخندیم ...در حدی که در این کشور فوق فمنیست نگهبان پارک تعجب کرده و آخر وقت از ما میپرسد که مردهایتان کجاست و یکی از دوستان بلند میگوید ما همه طلاق گرفته ایم و بعد که شکم هفت ماهه یکی از همراهان را به یاد می آوریم قهقه مان است که اوج میگیرد...ایارن هم که بودم این دور همیها را در کلاس یوگایمان داشتیم ....ولی اینجا رقصش بیشتر است و ما دوست ترش میداریم....بین خودمان باشد یک خانم 56 ساله اینجا هست در تمامیه دور همیها یک شیشه تکیلا در کیفش هست و و خود تصور کنید تکیلا با معده خالی و بعد از آن سیگار چه شود....خلاصه که وجود این جمعهای زنانه اینگونه برای مرد ما عجیب بود که خب چرا فقط زنها و نه زنها همراه مردها....به نظرم ما زنها نیاز داریم گاهی خودمان باشیم و خودمان دور هم حلقه بزنیم اگر شادیم با هم آواز بخوانیم و اگر غصه دار با هم نوحه بخوانیم...جالب اینجاست در این جمعها همه میدانند چه کسی نخاله است ولی باز هم همان نخاله را با آغوش باز پذیرا هستند ...فکر کنم این هم بدلیل غربت باشد چون میدانیم همه از فامیلهایمان دوریم و کمیم .و هم هرچه سن بالاتر میرود انگار آدمی بیشتر قدر زن بودن و زنیتش را میداند البته بماند که وجود یک مرد در پیدا کردن این زنیت خیلی خیلی موثر است..در هر صورت که زند باد این جمعهای زنانه :)
. اینجا یک رسمی است بی ادبانه ولی دوست داشتم بگویم اونجا هست به زن و مرد ازدواح نکرده بعد از یک سنی میگویند ترشیده ...اینجا انگار اصطلاح رایج چیز ی مثل دختر فلفلی یا پسر فلفلی است من فکر میکنم یه این مضمون که طرف خیلی تند و تیزه کسی مخش و نزده ...حالا  ...د رهر صورت این اصطلاح مثل ایارن خودمان نیست و  معنی بدی ندارد...ولی اگر کسی اینجا به سی  سالگی برسد و ازدواج نکند  حالا نمیدانم نداشتن پارتنر هم حسابه یا نه ولی اگر تنها باشد ان جشن تولد سی سالگی را خیلی پر سرو صدا میگیرند ...مثلا برای منشی مجرد سی ساله ما از این عروسکها گذاشته بودند در اتاقش که طبل میزد ....یکی از همکارها البته بچه دارد ولی با کسی نیست در اتاقش را پر از بادبادک رنگی کرده بودند...و امروز همسایه ما روم به دیوار رو م  به دیوار یک عروسک بزرگ به سایز یک انسان را از پنجره آویزان کرده لخت مادر زاد بعد تمام آلات مربوطه را هم داشت که ما فهمیدیم بله در این خانه پسری هست سی ساله که ازواج نکرده می خواستم عگسش را بپزارم خحالت کشیدیم بخدا ....اگر فرد مجرد سی ساله دختر باشد عروسک مربوطه چیزی خواهد بود شبیه دو تا روم به دیوار روم به دیوار سینه بزرگ زنانه ....البته باز هم میگویم اینها اصلا معنی بدی نداشته و مثل کلمه ترشیده که بار منفی دارد اصلا و ابدا بار منفی ندارد هیچ باعث خنده و تعجب امثال من میشود....
. ترم جدید شروع میشود و من بسیار بسیار مشغله خواهم داشت و دارم ...خیلی خیلی زیاد ...خدا به خیر کنه
. به شدت نیازمند دعایتان هستم  تا کاری صورت بگیرد ...و مطمین باشید انرژیها و دعای شما از قلبتان یا کار را شدنی کرده یا صبرو تحمل مرا زیاد خواهد کرد یا قضیه پیش آمده را به شکلی بهتر حل خواهد کرد ...بس نیازمند یاریتان هستم...
عکس نوشت . اونها دوستان من هستند که دندانها ی شیریشان دارد می افتد...کی بشود از دندان شیری بچه اک خودم بنویسم :)
.
نظرات 5 + ارسال نظر
دخترمریخی دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 11:10

سلام پگاه جان وب جدیدت مبارک باشه
یه تحقیقی چند وقت پیش در ایرا ن منتشر شد که نشون میداد سکولار ترین شهرهای ایران تهران و شیراز و رشت وسنندج هستند
یعنی رشت رو که واقعا عشقه باور کن آدم کیف میکنه تو خیابوناش قدم میزنه زندگی موج میزنه تو این شهر
با اینکه از نظر اقتصادی فقیر تر از شهرهایی مثل اصفهانه
البته من رشت رو با بقیه شهرها ی ایران مقایسه کردم نه جایی مثل پاریس

سلام مرسی بله رشت و زنهای اونجا تو خیلی از چیزها پیشقدم بودند و این نشون از فرهنگ باز اونجا داره...فقیری هم هزار جور نوع داره شاید از نظر مالی فقیرتر باشن ولی از نظر فکری مطمینا این اصقهان هست که فقیرتره...

شیرین یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 15:42 http://www.ladolcevia.blogsky.com

موافقم. اخم و تخم ها، به پلیس و گشت ارشاد تلفن کردن ها برای شکایت از پارتی همسایه، چشم غره ها وقتی دختری می خندد، تهمت ها به دختری که دوست پسر یا پارتنر دارد و ... همه و همه از خود مردم بر می آید. چه دوست داشته باشیم و چه نه، مردم ایران - بگذریم از من و مامانم اینا گفتن ها!! - فرهنگ املی دارند، حکومت و مجلس و رهبر و ... برآیند همین فرهنگ هستند.
اگر کسی شکی دارد برود چند سال ساوه و اصفهان و قم و بوشهر زندگی کند. لردگان و یزد هم بد نیستند!
بعضی ها طوری حرف می زند که من نوعی که عمری در ایران زندگی و کار کردم - آنهم در شهرستان ها - از خودم می پرسم، اینها در کدام ایران زندگی می کنند و از کدام مردم ایران حرف می زنند؟!! انگار که "مردم ایران" را فقط دایره محدود اطراف خود ببینند.

بازم سلام شیرین جون اون اصفهان رو خوب اومدی یعنی واسه همینه میگن اصفهان روستاییس به وسعت یک شهر...فرهنگ سنتی و خاله زنکی که اونجا زیاده ...ولی وضعیت باز هم در جاهایی مثل تهران کمی فرق دارد ....ولی در کل عرف ما هست که باعث این عقب افتادگی شده نه دین چرا که بسیاری از قوانینی که مثلا از دین نشات میگیرد واقعا ریشه اش در همین فرهنگ هست ....با مقایسه اسلام در کشورهای مسلمان میتوان به این موضوع پی برد من اسلام رو در ترکسه و مالزی دیده ام و دیدی که اسلام اونجا به من داد از اسلامی که تو ایارن دیدم و تجربه کردم صدها بار زیباتر بود ...در کل از ماست که بر ماست...راستی من اینقدر همین تفات رفتارها و عملکرد انسانها برام جالب بوده و جای سوال که همین تفاوتهای فرهنگی رو تو پایان نامم هم گنجاندم و دارم روش کار میکنم ...اخیرا هم مقاله ای خوندم که چطور ارزشها حاکم در جامعه تعییر میکنه که با چیزی که خوندم ایارن ما هنوز که هنوزه کار داره ..

شیرین یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 14:02 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام پگاه عزیز
مشکل اصلی همان است که در پاسخ یکی از نظرات اشاره کردی. کلا غمباد داشتن و سگرمه در هم کشیدن و افسرده بودن را شیکی و وقار می دانند خیلی ها :((
تا آدم بخندد هزار جور اظهار نظر و باید و نباید به میان می آید. از سفر و خوش زندگی کردن حرف بزنی که دیگر تمام است! چند روز است یک موجود عجیبی بند کرده به سفرنامه های گیس طلا که تو با این تعریف هایت بچه های ایران را از راه بدر می کنی و بیعاری و بی سر و ته بودن را یادشان می دهی.
آخر آدم چه بگوید به چنین کسی و فکر محدود و ناقصی؟!!
دیگر چند تا زن باشند که بخندند، برقصند و بنوشند و ... که دیگر فتوا حتمی ست!!

سلام شیرین ...دقیقا چیز یکه قوانینی و سیایستها یا بقول خارجیها institutions های رسمی جامعه رو میسازه نشات گرفته و فرهنگ و ارزشها و Institution های غیر رسمی ما هست....برای همین من خود مردم را بیشتر مقصر میدونم تا دولت را...در مورد گیس طلا متوجه این موضوع نشدم واقعا شاید گیس همینقدر هم نفوذ داره ها که تمامی جوانان این مملکت رو داره از راه بدر میکنه البته من که از نفوذش اتقبال هم میکنم چون آدمیه که فوق العاده در لحظه زندگی میکنه ...و تگلیفش با خودش و زندگی خودش معلومه من دوستش دارم فک کنم باید یه کمپین حمایت از گیس طلا راه بندازیم ...

مترسنج یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 10:20 http://www.dar300metri.blogsky.com/

سلام.
متاسفانه تو ایران خیلی به شادی مردم بیتوجهی میشه...
و مسئولینش هم به فکر همه هستن جز مردم(البته نه همشون)
چن وقت پیش با مربی والیبال بانوان صحبت میکردم حرف قشنگی زد:
میگف فلانی! باورت میشه با یه توپ پلاستیکی میشه جلو چه عواقب خطرناکی رو تو جامعه گرفت؟! میشه جلو هزینه های نجومی و تبعات منفی اجتماعی جامعه رو گرفت...

سلام بله اونجا اینقدر که نالیدن و بدبخت بودن بیچاره بودن و مبتلا بودن به انواع امراض روحی تحت عنوان به هم خوردن شیمی بدن کلاس داره شاد بودن و لذت بردن از هر اونچه که زندگی هست ارزش نداره و بیکلاسیه...البته بماندکه دولت هم واقعا اهمیت نمیده ولی الانه دقت کنی تعداد باشگاههای ورزشی خیلی زیاده ولی نگاه کن به خیل افراد تحصیلکرده که دستشون ب دهنشون میرسه واقها چقدر وقت واسه ورزش میزادن اگرم میزارن تحت عنوان اینکه میخوام لاغر شم ...در صورتی که نمیدونن ورزش چقدربرای بدن و همیچنینی روح و روان آدم مفیده من از وقتی یوگام کم شده واقعا تو ذهنم و بدنم حسش میکنم ...چقدر انرژیم کم شده اینا دیگه ربظی به دولت نداره ربط به فرهنگ و آگاهی مردم داره...همین اسباب ورزشیها که تو پارگا پذاشتن تو محله ما شاید هر چند متر کلی از اینها گذاشتن فکر مجانی هم هست زیر سایه درختم هست یعنی هواشم خوبه فک میکنی چند نفر ازشون استفاده میکنن...ینا فرهنگ مردمه نه کم کاریه دولت ...اون مربی هم کاملا درست گفته..مرسی از کامنتت

ح مثل ... یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 09:25

سلام پگاه جان

سلام و خوش آمدی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.